delta 1 نوشته است:
اقا جاوید شق القمر که معجزه من نبود داداش 
.شما از یک طرف میگی کاری به اعتقادات مردم نداری و از یک طرف به یک دین اهانت میکنی حالا شما به طلسم و جادو و اینطور مسائل اعتقاد نداری دلیل نمیشه که وجود نداشته باشه .جراتشو داری یک ایه از قران بهت بگم شما فقط برعکس بخون ببین چی میشه؟ 
مسائل مربوط به جن و ارواح و غیره فقط مربوط به کشور ما نمیشه همه جا هست و حتی قویتر ! شما یه تحقیقی درباره ایالت نیواورلئان امریکا درباره ارواح و مسائل ماورالطبیعه انجام بدید خواهید دید که چه مسایل عجیبی در اون ایالت بوقوع پیوسته دیگه لازم هم نیست یاداوری کنم که امریکا چقدر از همه جهات علمی از ما پیشرفته تر هستش.
شما به خدا و طلسم اعتقاد نداری خوب نداشته باش کسی به شما حرفی زده ؟پس شما هم به عقاید دیگران هر چند توهم هم باشه احترام بگذار
و اما دیدگاه شمادرباره ترس کاملا اشتباهه . ما ترس داریم تا ترس ! من در دوران راهنمایی دانش اموز متوسطی بودم ولی یک معلم علوم داشتیم که بشدت ازش می ترسیدیم و چون بدجور ادم رو کتک میزد به همین خاطر من همیشه درس مربوط به جلسه بعد رو هم حفظ میکردم کل کتاب علوم رو حفظ بودم همینم باعث شد به المپیاد راه پیدا کنم الانم اگه ببینمش دستاشو میبوسم.
کدوم یکی از ما در دوران کودکیش از پدرش نمی ترسید ؟ ولی اگه زخمی بر اثر بازیهای کودکانه بر میداشتیم همون پدر شب بر اثر ناراحتی خوابش نمیگرفت.
.شما از یک طرف میگی کاری به اعتقادات مردم نداری و از یک طرف به یک دین اهانت میکنی حالا شما به طلسم و جادو و اینطور مسائل اعتقاد نداری دلیل نمیشه که وجود نداشته باشه .جراتشو داری یک ایه از قران بهت بگم شما فقط برعکس بخون ببین چی میشه؟ مسائل مربوط به جن و ارواح و غیره فقط مربوط به کشور ما نمیشه همه جا هست و حتی قویتر ! شما یه تحقیقی درباره ایالت نیواورلئان امریکا درباره ارواح و مسائل ماورالطبیعه انجام بدید خواهید دید که چه مسایل عجیبی در اون ایالت بوقوع پیوسته دیگه لازم هم نیست یاداوری کنم که امریکا چقدر از همه جهات علمی از ما پیشرفته تر هستش.
شما به خدا و طلسم اعتقاد نداری خوب نداشته باش کسی به شما حرفی زده ؟پس شما هم به عقاید دیگران هر چند توهم هم باشه احترام بگذار
و اما دیدگاه شمادرباره ترس کاملا اشتباهه . ما ترس داریم تا ترس ! من در دوران راهنمایی دانش اموز متوسطی بودم ولی یک معلم علوم داشتیم که بشدت ازش می ترسیدیم و چون بدجور ادم رو کتک میزد
به همین خاطر من همیشه درس مربوط به جلسه بعد رو هم حفظ میکردم کل کتاب علوم رو حفظ بودم همینم باعث شد به المپیاد راه پیدا کنم الانم اگه ببینمش دستاشو میبوسم.کدوم یکی از ما در دوران کودکیش از پدرش نمی ترسید ؟ ولی اگه زخمی بر اثر بازیهای کودکانه بر میداشتیم همون پدر شب بر اثر ناراحتی خوابش نمیگرفت.
درود بر شما
دین ها هر کدوم یه نوع خدای متفاوت برای ایمان اورندگان تعریف کردند وا تا بهشت و جهنم عامل پرستش باشه این خدا فاقد ارزش هست .احترام گذاشتن به توهمات کار عقلانی نیست مخصوصا اگه در یک جو عمومی باشه که افراد مختلفی با اعتقادات مختلفی وجود داشته باشن.اینجا کسی کاری به خدای دیگری نداره بجث توهمات و جن و از این قبیل مبهمات بود که هیچکدومتون دلیل و یا مدرک معتبری که اثبات کننده باشه نداره فقط از این کتاب و از اون کتاب یا این فرد یا از یک فرد ترسو و یا سراسر توهمی شنیدید و یا ممکنه بخاطر ترس خودتون و بالارفتن فشار خون و توهماتی که در ذهنتون هست به هیچ جان دادید.شما اگه یک بچه کوچک را از ابتدا بزرگ کنی ولی کلمه جن و این چیزها را پیش اون نام نبری در 100 سالگی هم جن نمیبینه پس پیش زمینه کمی همراه با ترس موجب این تخلیات میشه.من روی سه مورد که سه شخص متفاوت و بیابانگرد که توی اجتماع ادمی کم و رفت امد بودند تحقیق کردم که هیچکدوم اونها همچنین اوهاماتی تجربه نکرده بودند چون اولین گزینه روئیت این موضوعات یا تخیلات باید افرادی باشند که تنها باشند و در بیابون و یا مکانهای متروکه زندگی کنند.چند مورد بوده که میگفتن جن داره ما رفتیم منتظر موندیم چیزی هم ندیدیم دست از پا درازتر بر گشتیم خونه. به قو ل بعضیها ممکنه که جن ها به ما کاری ندارند یا از ما ممکنه بترسند یا اصلا رفیقمون باشند و خودمون خبر نداشته باشیم و ما را اسکورت میکردند تا بریم نقطه مورد نظر و بر گردیم و جن های فضول را زندانی میکردند تا نیایند و رفیقشون را اذیت کنند.برداشت من از خدا این هست که دین و یا اورندگان اون رابطی بین من و خدام نیستند شخصا به دیده دل خدابینی دارم و اگه هم ترسی بخاطر عدم شناخت موضوعات داشته باشم از گزینه عقل برای پیشبرد اهدافم استنفاده میکنم و اگه چیزی فراتر از توان ذهنی باشه هیچوقت هم به اون فکر نمیکنم چون از توان من رد هست مثل مرگ و دنیای مبهم بعد از اون که ایا وحود داشته باشه یا نه و اگه وجود داشته باشه به چه شکلی خواهد بود
در حقیقت معلم شما از گزینه تنبیه و تشویق برای پیشبرد شما استفاده کرده حال اونکه اگه کمبود ذهنی داشتی کلاس پایه اول را هم نمیتونستی رد کنی و اگه معلم خودش و شما را هم تکه پاره میکرد باز نمیتونست شما را به کلاس دوم برساند پس شما توان داشتید و معلم با این شیوه ترس شما را اجبار در بکار بردن این توان کرده در حالیکه در اون مقطع سنی شما هیچ درکی و یا احساس خوشایندی نسبت به کار معلم نداشتید و این کار معلم هم علمی بوده و حساب کتاب دارد ولی تخیلات و توهمات تا اثبات نشن ارزشی ندارند
که موضوعات غیر مرتبط زیادی زدیم چون تایپ دیگر تبدیل به گورستان شده بود و مطمئن هم باشید این مدار هم اگه یکروز منتشر شود یکجایش آنچنان می لنگد که دیگر .........
