فلزجو FelezJoo http://www.felezjoo.com/ |
|
كیش و فلسفه زرتشت http://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=37&t=1286 |
صفحه 3 از 4 |
نویسنده: | patriot [ سه شنبه 10 تیر1393 - 3:31pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
درود بر همه دوستان امیدوارم این نوشته ها برای همه عاشقان ایرانزمین سودمند واقع بشه. |
نویسنده: | patriot [ سه شنبه 10 تیر1393 - 3:34pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
پیوست: zartoshtasho.jpg برای رسیدن به درجه رسایی و كمال و برخورداری از جاودانگی و فروغ و روشنایی فردوس، اشوزرتشت در گاتها مراحلی تعیین فرموده و هر كدام از آنها را به گونهای شرح داده و توصیف كردهاست. بهطوری كه در بند اول هات 30 برای درك خوشبختی و بهرهمندشدن از رسایی را چهار نكته دانستهاست كه پس از ذكر ترجمه متن این بند به شرح آنها خواهیم پرداخت. در بند اول از هات 30 چنین آمدهاست: اینك برای جویندگان حقیقت و مردم دانا از این دو پدیده بزرگ سخن خواهم گفت و روش ستایش خداوند جان و خرد و نیایش وهومن یا منش پاك را بیان خواهمكرد، همچنین از دانش خدایی و آیین راستی اشا گفتوگو خواهمكرد تا با برخورداری از رسایی، نور حقیقت را دریابید و از نعمت فردوس بهرهمند شوید! بهطوری كه خوانندگان گرامی ملاحظه خواهندفرمود، اشوزرتشت لازمه برخورداری از رسایی و بهشت را آگاهی كامل از دو نیروی متضاد سپنتامینو و انگرهمینو دانستهاست. در این بند میبینیم چگونه پیغمبر آریایی خطاب به جمعیتی كه برای شنیدن سخنان او به گردش حلقه زدهاند میفرماید: امروز میخواهم بر جویندگان حقیقت و پژوهشگران و روشنبینان درباره دو پدیده بزرگ یا دو نیروی ضدین خیر و شر كه زاییده اندیشه خود بشر است، سخن بگویم و حقایقی را روشن سازم. همچنین درباره طرز ستایش و پرستش پروردگار را كه باید با خلوص نیت و ایمان كامل و نیایش و بزرگداشت وهومن یعنی افكار بزرگ و اندیشههای پاك كه مایه سعادت و خیر و بركت و پیشرفت و آبادانی جهاناند انجام شود، آگاه سازم. همچنین راه تحصیل دانش الهی و واقعی را كه جز در پرتو اشا یعنی راستی و پاكی و از خودگذشتگی میسر نمیشود، به شما نشان دهم). منظور آن وخشور از دانش الهی و واقعی نیز دانشی است كه در راه سود اجتماع و آبادانی كشور و پیشرفت ملت به كار بردهشود. دانشی است كه خالی از حب و بغض و منافع فردی و شخصی باشد. دانش واقعی آن نیست كه برای نابودی بشر به كار بردهشود، بهطور مسلم این دانش هنگامی به سود اجتماع و مفید خواهدبود كه صاحب آن اصل راستی و درستی و پاكی و طهارت را رعایت كند. شخصی كه دارای افكاری پلید و ناشایسته باشد، بدیهی است معلومات و اطلاعات خود را به ضرر جامعه و تنها به نفع خود به كار خواهدبرد. پس دانش الهی و واقعی مبنای آن بر راستی و پاكی و از خودگذشتگی و محبت به همنوع قرار گرفتهاست و میتواند انسان را به درجه كمال برساند. بنابراین با توجه به مفاد این بند میتوان برخورداری از رسایی و رسیدن به بهشت خرم و پرفروغ را بهطور خلاصه و به شرح زیر بیان كرد: 1-آگاهی كامل داشتن و مومن بودن به دو اصل نیك و بد و مثبت و منفی و مبارزه همیشگی این دو اصل ضدین با یكدیگر؛ 2-ستایش هستی بخش دانا از روی خلوص نیت و صدق و صفا و ایمان و توكل داشتن به مبدأ كل از روی مهر و محبت و نه از روی ترس و اجبار؛ 3-پرورش فروزه وهومن یا اندیشه پاك و عقل و خرد و استعداد ذاتی و تسلطیافتن بر وسوسههای شیطانی و افكار ناشایست و پلید؛ 4-كسب دانش واقعی از طریق راستی و پاكی و پارسایی و پرهیزكاری. نوشته: موبد فیروز آذرگشسب منبع: http://dinebehi.com |
نویسنده: | patriot [ سه شنبه 10 تیر1393 - 4:18pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
بهشت و دوزخ بهشت به معنی بهترین (صفت عالی «به») از واژهً اوستایی «وَهیشتِم مَنُو» میباشد و دوزخ از واژهً اوستایی «دروجودِمانِه» است به معنی «جایگاه دروغ» یا «درون تیره» میباشد. در بینش زرتشت، اهورامزدا، جهان هستی را بر پایهً قانون یكسان و هنجاری خللناپذیر بهوجود آورده است كه این قانون در سراسرِ جهان آفرینش پویا و پایدار گشته است. زرتشت این قانون ثابت را «اشا» یا راستی نامیده است. هنجاری كه بر پایهً اراده و خواست مزدا، سبب پدیدار شدن جهان هستی شده و پس از آن در همهً رویدادها و پدیدههای گیتی نیز جاری و استوار است. آنكه برای نخستین بار به روشنایی جهان هستی اندیشید، از اندیشهً خود اشا (قانون راستی) را بهوجود آورد و برابر این هنجار، همواره پشتیبان بهترین اندیشه است. (یسنا ـ هات 31 ـ بند 7) بر پایهً این هنجار راستی، تفاوت انسان با دیگر آفریدگان در این است كه انسان توانایی اندیشیدن دارد. یعنی چنانچه فروزهً هوشمندی، تفكر و گزینش را از انسان گرفته شود، در حقیقت انسانیت او از بین رفته است و تنها موجودی در جایگاهً انسان بودن؛ خرد، اندیشه و تفكر است وگرنه در گزینههای دیگر، انسان با حیوان مشترك است. انسان بر پایه هنجار راستی، با ویژگی خردمندی و هوشمندی از دیگر آفریدهها برتر آفریده شده است. بیگمان توانایی اندیشیدن، مهارت تشخیص خوب از بد و گزینش بهترینها را نیز به همراه دارد. بنا بر هنجار راستی كه با اراده اهورامزدا پدیدار شده است، انسان نهتنها توانایی اندیشیدن دارد، بلكه توانایی گزینش و آزاداندیشی را نیز دارد. فرهنگ دینی زرتشتی، گزینش راه زندگی، بهرهمندی از تلاش و كار خویش، امید به برخورداری از بهترین هستی و رسیدن به رستگاری را بهطور آزادانه و با ارادهً انسان انجام میگیرد كه ثمرهً آن آزادی، شادی و آرامش است. از نگاه دیگر جبر و اختیار نیز كه در برخی از ادیان به آن اشاره شده است در بینش زرتشت آشکار نیست وبدون هیچگونه استثنایی، از اختیار و آزادی كامل گفتگو شده است. به باور زرتشت، همهً انسانها بدون گناه و پاك از هرگونه پلیدی چشم به جهان میگشایند و هركس با گزینش راهِ خود در زندگی، آیندهً خویش را آنچنان كه اراده كرده است، شكل خواهد داد. در این نگرش، خرید و بخشش گناهان نیز جایگاهی ندارد، هركس برابر هنجار راستی و قانون اشا بهرهً كار خوب و بد خود را خواهد گرفت. انسان مختار و آزاد است تا راه درست زندگی یا راه اشتباه را برگزیند. از این دیدگاه، نفی آزاداندیشی و آزادگزینی انسان، در حقیقت نفی هویت انسانی اوست. بیگمان آزادی و اختیاری كه اهورامزدا در وجود انسانها قرار داده با مسئولیت همراه است كه اگر غیر از این باشد، وجود پاداش یا عذاب خداوندی بیمنطق خواهد بود ولی پاداش و كیفر، پس از گزینش آزاد چگونه خواهد بود؟ آشكار است كه پیامبر ایرانی نیز زمانی در چگونگی سرانجام انسانها به فكر فرو رفته است. او در یسنای 31، بند 14 میفرماید: ای اهورا میخواهم از نتیجه كردار مردمان، چه در گذشته و چه در آینده باخبر شوم و بدانم چگونه در این جهان و جهان دیگر پارسایان و نیكوكاران به پاداش كردار نیك خود خواهند رسید؟ و به چه صورت بدكاران و گمراهان به كیفر بد خود گرفتار میشوند؟ در سرودهای دیگر گاتاها، پاسخ این پرسشها بر زرتشت آشكار میگردد: به كسی كه كار نیك را پیروی كرده باشد و زندگانی خود را برای خشنود ساختن اهورامزدا سپری كرده باشد، پاداش جاودانی خواهد گرفت و زشتكردارانی كه خواسته اهورامزدا را بهجای نیاورند، به جزای بد گرفتار خواهند شد. (یسنا 51 ـ بند 6) در فرهنگِ دینی زرتشتی، سرنوشت در معنای رایج آن مردود است. اگر سرنوشت هر فرد، چگونگی زندگی آینده او باشد، در بینش زرتشت، هركس سرنوشت خود را با اندیشه، گفتار و كردار خویش رقم خواهد زد. به بیانی دیگر، انسان در هر كاری و رفتاری كه انجام میدهد، آزادانه و از روی اختیار آن كار را انجام داده است ولی پاسخ آن رفتار (پاداش و كیفر) رویدادی یكسویه خواهدبود؛ به شكلی كه انسان اختیار ندارد تا پاداش و كیفر خویش را بپذیرد و یا نپذیرد. این قانون نیز جزئی از هنجار راستی (اشا) میباشد كه پایهً اراده اهورایی بر زمین گسترش یافته و پایدار است. در یسنای 31، بند 20 آمده: كسی كه پیرو راستی است جایگاهش در سرای شادی و روشنی خواهد بود ولی دروغپرست و گمراه، زمانی دراز در سرای تاریكی با ناله و افسوس بهسر خواهد برد بنابراین بازتاب كردار هر فردی، در همین جهان به او باز خواهد گشت؛ اندیشه، گفتار و كردار نیك، سبب آرامش روحی و معنوی فرد میگردد و برعكس اندیشه، گفتار و كردار بد نیز موجب پریشانی و اندوهِ روان انسان خواهد شد. آن شادی و آرامش كه در نتیجهً كردار نیك باشد، بهشت یا سرای نور و سرود انسان خواهد بود و پریشانی و اندوه روانی كه بازتاب رفتار بد و ناپسند انسان است نیز بهعنوان دوزخ و یا جهنم برای هر انسان است. سرای نور و سرود كه زرتشت در سرودههایش از آن یاد كرده است، بعدها در اوستای جوان زمان ساسانی به بهشت یا گروثمان تبدیل شده است كه در آن همه نوع نعمت مادی نیز وجود خواهد داشت، در صورتی كه با نگرش به بینش زرتشت كه از آن یاد شد، بهشت مكانی جز برای ستایش و نیایش اهورامزدا نیست. یعنی همان جایی كه آسایش و آرامش مینوی و پیوستن به نور حقیقت وجود دارد و در آنجا هیچ چیزی بهجز اندیشه در مورد اهورامزدا راهی ندارد. درباره سرانجام كارهای زشت و ناشایست نیز زرتشت در یسنای 31، بند 15 میفرماید: خدایا، این از تو میپرسم كه سزای كسی كه قدرت دروغكار و بدكردار را میافزاید و یا كسی كه در زندگانی هیچ كاری جز آزار مردم آباد و بیآزار و جانورانشان را ندارد، چیست؟ در پاسخ به این پرسش در یسنای 51، بند 14 آمده: پیشوایان دروغین، دوست مردم نیستند و از قوانین آبادی دور میباشند و از رنج بردن جهان شاد میشوند و سرانجام، زبونِ كردار و آیین خود میگردند و به خانه دروغ كشیده میشوند. دربارهً دروجودِمانه (خانه دروغ) نیز زرتشت اشاره میكند: بدكاران، بداندیشان و دروغگویان، پیوسته در خانهً دروغ میباشند. این مكان نیز در ادبیات و فرهنگ دینی ساسانی به دوزخ تبدیل شده است؛ دوزخی كه انواع گوناگون حیوانات درنده، مار و عقرب برای آزار و رنج بدكاران وجود دارد. در حالی كه با نگرش در گفتار زرتشت متوجه خواهیم شد كه منظور از خانه دروغ، همان اندوه و پریشانی روحی و روانی است كه انسان با كژاندیشی و كردار نادرست به آن دچار خواهد شد و انسان بهجایی خواهد رسید كه از عذاب وجدان خود نمیتواند رهایی یابد، بنابراین همواره با اضطراب و پریشانی زندگی خواهد كردو در حقیقت زندگی او تبدیل به جهنم خواهد شد. به این ترتیب بهشت و جهنم را انسان با اندیشه و رفتارش برای خود رقم خواهد زد و جایگاهی نیست كه خداوند از پیش برای خوشگذرانی و یا عذاب او آماده كرده باشد. سرچشمه:www.kniknam.com |
نویسنده: | سورنا [ چهارشنبه 11 تیر1393 - 3:07pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
بسیار عالی پاتریوت سپاااااااااااااس بیکران ادامه بده دوست خوبم |
نویسنده: | patriot [ چهارشنبه 25 تیر1393 - 11:43am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
پیوست: atashdan-dinebehi.com.gif نوشتار هایی از موبد کامران جمشیدی آتش نماد آن چهار فروزۀبنیادین مهر و پیوند (یگانگی) – جنبش و دگرگونی (دوگانگی) هنجار و قانونمندی- خرد و یا به بیانی دیگر آتش نهفته درهستی میباشد. آتش هم از زندگانی نشان دارد و هم از خرد نگاهبان زندگی. آتش، همه را گِردِ خود می آورد، به هم پیوند میدهد و به جنبش می اندازد. نور آتش بهترین نمادِ روشنایی درون است زیرا که از درون تاریکی سر می کشد و نشان می دهند که انسان برای رسیدن به روشنایی و آگاهی چاره ای ندارد جز آنکه از درون تاریکی های زندگی بگذرد. هر روشنی و گرمی در درون زهدان تاریکی و سرما زه[2] می بندد تا هنگامی که زمانش رسید از آن سر برآورد و ببالد و گسترش یابد. گرامی داشتِ آتش همانا ارجگزاری به همۀ این مفاهیم و ارزش هایی است که یاد شد. چرا آتش و چرا بزرگداشت آن؟ اگر آتش را از انسان بگیرند. او به سانِ جانوری ساده چون دیگر جانوران خواهد گردید. پس آن آتش است که او را بجایی رسانده که دیگر موجودات نتوانسته اند برسند. از این روی ، بزرگترین پیدایش و کشف انسان را باید راز افروختن و نگاهداشتن آتش شمرد. بیگمان، انسان نیز چون دیگر جانوران ، بارها و بارها می دید که آتشی از ابرهای غرنده می جست و درخت و بوته را می سوزاند، یا هرگاه و بی گاهی، تارکِ کوه آتش می افشاند و جویی از آتش گداخته به دامن کوه سرازیر می شد و هرچیز را در راه خود به کام می کشید. او این را هم دریافته بود که آتش گرما و روشنی می دهد و برخی از درندگان از آن می ترسند. پس او کوشید که آن را نگاه دارد و از آن سود بردارد. او این را هم دریافت که چگونه آتش را که گاه گاهی زیانهایی می رساند، مهار سازد. همین دریافت او را به گداختن و پرداختن فلز رهنمود. اما او کی به آتش افروزی پرداخت؟ بیگمان پس از نگاهداری آن ولی آیا پیش از مهار کردن آن یا نه، درست نمی دانیم ، ولی روزی که به این راز بزرگ پی برد، دیگر از همه جانوران برای همیشه جدا شد. او سرچشمه روشنی و گرمی و نیرو را یافته بود. او راه فرهنگ و هنر را پیدا کرده بود. به یاری آتش، انسان از بی خانمانی، خانه بدوشی و آوارگی کاست، خانه و برزن ساخت، انجمن و اجتماع آراست و سازمانهای داد و ستد، بازرگانی، فرمانروایی و کشورداری را پدید آورد. پس بیهوده نیست که در نزد هر نژاد و هر تیره و به هر باور و کیش، آتش بس گرامی است. یکی آتش را چون خدا می پرستد. دیگری آنرا قبله ی خود می سازد. در یک جای، خدا به پیکر آتش فروزان بر سر کوهی با فرستاده ی خود سخن می دارد و در جای دیگر گفته می شود که خدا روشنایی آسمانها و زمین است. نور خدا در هر دیر و کنشت و کلیسا و مسجد و بتکده و آتشکده و پرستشگاه و زیارتگاه و خانگاه فروزان است. هرگروهی از مردم افسانه و داستانی درباره ی چگونگیِ یادگیریِ راهِ آتش افروختن و نگاهداشتن آن دارند.یکی می گوید که خدایی آن را از آسمان بدزدید و به زمین آورد و آن از افتادن آذرخش نشان دارد. دیگری می گوید که خدایی آن را از دل کوه برآورد و آن از آتشفشانی کوه گفتگو می کند. یکی آتش را از درخت گرفته و آن داستان انسانی است که از درخت یا جنگل سوزان سود جسته. دیگری می گوید که دو شاخه ی درخت با هم ساییدن گرفتند و آتش از آن برخاست. یکی هم می افزاید که آن را ده مادر زاییده اند و این نشانی از آتش افروختن از سایش چوب با دو دست یا ده انگشت است. اما داستان ایرانی از همه دلچسبتر می باشد، فردوسی توسی، که روانش شاد باد، آن را چنین در شاهنامه سروده است که: بی گفته است که امروز باستان شناسی نشان داده که آن ، از زدن دوپاره ی سنگ به یکدیگر بود که انسان نخست به راز آتش افروزی پی برد و این با داستان ایرانی جور می آید و باید به آن بالید که آن را نیک به یادگار زنده نگاه داشته ایم. آتش و نور از دیدگاه بینش زرتشتی آتش یکی از شگفتی های طبیعت است. این آخشیج یا عنصر و ماده ی به ظاهر بیجان را بنگریم که چگونه دارای انرژی و توان و جوش و جنبش است و آن هم همواره رو به بالا و سرفراز. آتش با نور خود پیرامون را روشن می سازد و با روشن کردن و نمودار ساختن حقیقت پیرامونش جایی برای تاریکی باقی نمی گذارد. اصولا تاریکی از خود هستی نداشته و کمبودِ نور است. آیا براستی دانش و آگاهی و خردمندی هم مانند نور نیست که انسان با داشتن و بدست آوردن آن از تاریکی ها بیرون آمده، آگاه و روشن می شود و مگر اهورامزدا همین سرچشمه ی دانش و حقیقت و آگاهی تمام نیست و مگر نمی توان اهورامزدا را با نور نمودار ساخت. پس از این روست که زرتشتیان همواره نور را بهترین نماد و نشانه ی آفریدگار دانسته و رو به آن نیایش می کنند. آتش را نیز که شوه ی پیدایش نور در زندگی تاریک انسان ها گشت از همین رو ارج می نهند و مانند دیگر آخشیج های طبیعی و تمامی طبیعت و آفرینش خوب اهورایی ستایش می کنند. پس آتش را فروزان کردن و به آن نگریستن و از آن ستایش کردن، آتش پرستی نیست بلکه گرامی داشتن خدای بزرگ است و نیایش کردن به او. بگفته ی بزرگان دین، انتخاب آتش در دین زرتشتی بعنوان سمبول و پرستش سوی ، از این روست، که باور دارد انسان باید: - مانند آتش پاک و درخشان باشد. - همانگونه که فروزههای آتش پیوسته بسوی بالا در جنبش است، انسان نیز باید کوشش بر آن باشد تا همواره بسوی والایی و رسایی پیشروی نماید. - همچنان که فروزه های آتش هرگز به سوی پایین کشیده نمی شوند، انسان نیز نباید به سوی خواهش های پست نفسانی به پایین کشیده شود و همیشه هدفهای بزرگ معنوی را در دیده داشته باشد، تا به کمال انسانیت برسد. - همانگونه که آتش چیزهای ناپاک را پاک می کند، و هرگز خود آلوده نمی شود ، انسان نیز باید با بدی و زشتی بجنگد ، بدون اینکه خود آلوده به بدی شود. - همانگونه که آتش درخشنده است و همه چیز ها را درخشان می کند ، یک فرد زرتشتی هم باید از فروغ دانش و بینش خود دیگران را سیراب کند و از فروغ نیکی (اشا) یعنی پاکی نظام هستی برخودار باشد. - آتش سرچشمه زیبایی و اساس زندگی است آتش همواره فعال و بی قرار بوده و تا پایان زندگی خود دمی از کوشش باز نمی ایستد و انسان هم بایستی مانند آتش فعال بوده و از کار و کوشش باز نایستد. - آن آتشی که درون آدمی را از آلودگی پاک می کند ، جز اَشا چیز دیگری نیست، که از راه فروزه های سه گانه (اندیشه -گفتار و کردار نیک) به دست می آید. آتش در گاتاها در گاتاها کمابیش ۸ بار از آتش نام برده شده است. آن نور و روشنایی خرد است (هاتهای ۳-۴ و ۶-۱۲) و نور روشناییبخش (۱۹-۴ و ۹-۱۶) و گرما (۴-۸) که به انسانها، هم خوب و هم بد کمک میکند تا شادی را دریابند. آتش کمک میکند تا در جستجوی راستی و حقیقت بر آن تمرکز دهنی کرد (۹-۸) و اندیشه را روشن میگرداند تا ابزار جلوگیری از خطر فراهم شود. (۷-۱۱). آتش گاتهایی نماد خرد افزایندهی اهورایی است در انسانها و روشنگر ذهن در کار اندیشهی ژرف است. در اینجا دو نیایش کوتاه، یکی از هفت هات (هپتنگ هاییتی Haptang Haiti)) و دیگری از آتش نیایش اوستایی آورده میشود که نشانگر نقش نمادین آتش بوده و همچنین بازتابی از آن اجتماعی هستند که زرتشتیان خواهان آن میباشند: در پیرامون این آتش،پیش از هر چیز ای اهورا مزدا ما پیش تو میآییم از راه افزایندهترین مینو، با روشنی، گرما و نیرو (نمادین شده بوسیلهی آتش). آن را میستاییم زیرا که تو آن را قابل ستایش کردهای. آتش، تو از آن خدای دانا هستی. تو نماد افزایندهترین مینوی او هستی و این از شایستهترین نامهای توست. برای همین ای نور خدای دانا، ما گرد تو میآییم. به من ارزانی کن ای آتش، ای پرتو اهورامزدا آسایش آسان، پناه آسان، زندگی آسان آسایش فراوان، پناه فراوان، زندگی فراوان فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان، هوشیاری روان پس از آن خرد بزرگ و نیک و بیزیان پس از آن دلیری و مردانگی، استواری، هوشیاری، بیداری فرزندان برومند و رسا و کاردان، کشور دار و انجمنآرا، بالیده، نیک کردار، آزادیبخش و جوانمرد که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و سازمان برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ و روشنایی بخشند. سخنی کوتاه در مورد آتشکده و آتشکدهها نگهداری آتش و ایجاد آتشگاه و جایگاه نگهداری آتش یک سنت آریایی است و پیش از اشو زرتشت نیز رایج بوده است. آتشگاههای تهمورس، فریدون، تور، آدُرگُشَسب و کیخسرو از جملهی این آتشگاهها به شمار میآیند. این آتشگاهها در آغاز جایگاه نگاهداری آتش برای برآوردن نیازها بوده اند و امروز نیز اجاق خانوادگی در میان پارهای از مردم و گروههای قومی رایج است که بازماندهی باورهای مردمی دورهی باستانی به شمار میرود. بنا بر نوشتههایی کهن مانند هفت هات میدانیم که از جایگاه آتش به مانند یک نیایشگاه همگانی یاد گردیده است. نقشهای بازمانده بر ماندگارهای کهن از زمان مادها و هخامنشیان افرادی را نشان میدهد که به شیوهی گاتهایی و با دستهای برافراشته در برابر آتش ایستادهاند. نقشهای موجود در پاسارگاد و نقش رستم نیز چنین فرتوری را به دیده میگذارند. آنچنان که پیداست ساختمانسازی پیرامون جایگاههای آتش و ساخت معابد از بابلیها و ایلامیها به زرتشتیان پارسی و مادی به ارمغان رسیده است. در ایران باستان، آتشکده ها نه تنها جای نیایش، بلکه دادگاه و درمانگاه و حتا دبستان و مکتب خانه هم بشمار می رفتند. چه در این جا به نوآموزان دروس دینی یاد می دادند و همان یاد دادن ها بود که خوی راستی و درستی و شهامت را به آنها می آموخت. موبد در این مکان به دادرسی می پرداخت و بیماران روحی نیز مداوا می شدند. مزید بر این، آتشکده ها مجهز به کتابخانه بزرگ نیز بودند و همچنین “خزینه” مالیات و مکان امور خیریه و نیز مکانی برای ورزش و سواری و مسابقات. به زبان دیگر مجتمعی بود که نیایشگاه را نیز در بر میگرفت. ویرانههای بازمانده از آتشکدههای پیش از اسلام در سرتاسر ایران زمین از عراق امروزی تا کوهای پامیر و فرای آن پراکنده هستند. کتابهای تاریخی نوشته شده بوسیلهی جهانگردان از آتشکدههایی سخن میگویند که آتش آنها به شکل “معجزهآسایی” بدون آنکه بر آنها چوب گذاشته شود میسوزند. آنها در مناطقی بودهاند که نفتخیز میباشند از خوزستان امروزی در ایران گرفته تا آذربایجان شمالی (جمهوری آذربایجان امروزی). این آتشها بوسیلهی گاز طبیعی روشن بودهاند. آتشکدهی واقع در باکو، امروزه بوسیلهی آذربایجانیها بازسازی شده و آتش آن با بهرهگیری از گاز درونزمینی روشن میباشد. جالب آن است بدانیم که ساختمان گنبدی شکل مسجدها از دیدگاه هنر ساختمانسازی ادامهای است از معماری آتشکدهها و به هیچ روی از معماری عربی برنخاسته است. [1] خویشکاری = مسئولیت [2] زه = توم = تخمه = نطفه |
نویسنده: | ELMIRA [ چهارشنبه 25 تیر1393 - 1:19pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
بابا تو دیگه کی هستی.واقعا دمت گرم.حال کردم.ولی اینو بگم سرم گیج رفت تاتمام بشه.عالی بود. |
نویسنده: | arash22 [ چهارشنبه 25 تیر1393 - 4:04pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
ایول به زرتشت ما با اینکه هزاران سال زودتر از ادیان ابراهیمی اومده بود ولی به بهشت و دوزخ اعتقادی نداشت ، من که حالم از این روسبی خانه بنام بهشت بهم میخوره ، اونایی که این حرفها رو به خورد مردم می دادن یک دقیقه فکر نکردن که چه حرف زشتی دارن میزنن ، یعنی منزلت پروردگار جهان اینقدر پایین اوردن که شده نوکر ادمها و یک روسبی خانه درست کرده واسه اقایون بهشتی که شیرو شراب بهشون بده و خانم براشون ردیف کنه ، پس فرق خداشون با صاحب یک روسبی خانه چیه هر دوشون یک کار انجام میدن ، اقایون و خانومهای عشق بهشت اصلا فکر نمیکنن که این کلمه چقدر زشت هست اینقدر تکرار شده بصورت عادی در اومده مثل دروغ . یکی بهشون بگه بیا بریم یک روسبی خانه ، رگ گردنشون میزنه بالا ، ولی برای روسبی خانه بهشت سرو کله میشکنن ، این همه تناقض برای چیه ؟ |
نویسنده: | patriot [ پنج شنبه 26 تیر1393 - 9:28am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
درود بر دوستان از توجهتون ممنونم بنده کاری جز کپی انجام ندادم! |
نویسنده: | patriot [ پنج شنبه 26 تیر1393 - 9:30am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
خیام نیشابوری |
نویسنده: | سورنا [ پنج شنبه 26 تیر1393 - 11:00am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
patriot نوشته است: خیام نیشابوری لایک! |
صفحه 3 از 4 | همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند. |