انجمن تخصصی فلزیاب و ردیاب
تاریخ : جمعه 10 فروردین1403 - 9:04am



پاسخ به موضوع  [ 98 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4 , 5 , 6 ... 10  بعدی
 ســــفال شناســـــی 
نویسنده پیغام
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
در برخی از سفالینه های هخامنشی الهام گرفتن از سفالهای حیوانی اوایل هزاره اول دیده میشود


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


پنج شنبه 28 شهریور1392 - 9:48pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای

تاریخ عضویت: چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 - 10:09pm
پست: 291
پاسخ با نقل قول
سلام و ممنون از مطالب خوبتون
جناب دجی رمیکس با سفالهای شکسته چجوری بفهمیم مال چه دوره ایه
و قدیمی بودنشو چچجوری بفهمیم


جمعه 29 شهریور1392 - 8:37am
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
رنگ سفال
نقش سفال
شکل سفال
که برای هر دوره تا اینجا چند نمونه عرض کردم و البته چندین دوره هنوز باقی مونده و عرض خواهم کرد خدمتتون
سفالهای جدید اولا از ظاهر خودشون رو نشون میدن چون تکنیک های پخت سفال در قدیم با الان فرق میکرد
سفالهای جدید شکننده و بی دوام و رنگ پریده هستند و در هنگام ضربه زدن صدای بلندتری نسبت به سفال قدیمی تر ایجاد می کنند
اگرم در شناخت سفالی چه سالم و چه شکسته به مشکل برخورد کردین عکسش رو بزارین من در خدمتم



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 10:19am
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
سفــــــالهای دوره اشــــــــکانی

در مورد سفالهای دوره اشکانی دكتر ارني هرينگ تحقیقات فراونی انجام دادن که مطالبشون در اینجا برای دوستان عزیزم قرار میدم


سفالهاي به دست آمده در اين دوره عموماً نارنجي يا نخودي رنگ بوده و با چرخ ساخته شده است؛ مانند سفالهاي دوران پيش
از تاريخ نرم و سست بوده و در مواردي با لعاب گل قرمز اندوده شده است. نوعي سفال ظريف پوست تخم مرغي نيز در اين دوره شناسايي شده
است. سفالها به شكل پياله هايي با لبه عمودي و مقعر و پايه و كف صاف و كاسه هاي گود با بدنه نازك است يا كاسه هايي با بدنه زاويه دار
و گاه بدنه كشتي مانند با لبه گود و كف مدور ( تقليدي از ظروف فلزي دوره هخامنشي) و نيز به شكل عود سوزهاي پايه دار است . ظروف
كوچكي به نام عطر دان يا مرهم دان در اين دوره رواج داشته كه داراي گردن باريك و بلند روي كف صاف است و در قسمت شانه بيشترين
قطر را دارد و گاهي نوع كشيده و بلند آن نيز ديده مي شود
ديزي و كماج دان با گردن كوتاه و با دو يا چهار دسته و قمقمه هاي سفالي كه به آن ظرف سفري نيز گفته مي شود از انواع متداول سفال در
اوايل دره اشكاني است.

غير از سفالهاي ساده اوايل دوره اشكاني در بعضي از مكانها و سفالهاي منقوش كه تعداد آنها زياد نيست ديده شده كه به رنگ قرمز شرابي يا قرمز نارنجي
است و با خطوط موازي ، دالبرهاي آويزان و مثلثهاي هاشورزده كه نوك آنها به سمت بالاست تزيين شده است. عمدتا شكل اين ظروف، كاسه، خمره و
كوزه است. در واقع اين سفالها منقوش با زمينه نخودي يا نارنجي، آخرين سفالهاي منقوش هزاره اول ق.م است و با رايج شدن لعاب و استفاده
گسترده از آن دردوره هخامنشي، نقش و تزيينات روي سفالهاي ساده، جاي خود را به لعاب مي دهد. لعاب اوايل دوره اشكاني نامرغوب است و
كاربرد آن صرفا براي پرداخت ظرفو است. در بيشتر ظروف لعابدار اوايل دوره اشكاني كه امروز به ما رسيده است به علت نامرغوب بودن لعاب،
اكسيده و رنگ آن تقريبا زايل شده است، به طوري كه پيوسته سفيدي از آن باقيمانده و چنين مي نمايد كه لعاب تجزيه شده است و در
قسمتهايي كه لعاب باقيمانده به صورت پوسته يا ورقه هاي كوچك جدا مي شود يا به صورت پودر در مي آيد. در اين دوره رنگ لعاب شيري
مايل به سفيد، خاكستري، نقره اي ، سبز مايل به زرد، سبز شيشه اي و لكه هاي صدفي است و استفاده از لعاب آبي رنگ ديده نشده است.
ب) دوره دوم يا ميانه: سفالهاي اين دوره از لحاظ مواد نسبت به دوره قبل تغييري نكرده است و نشان مي دهد كه كف سفال همچنانبا نخ
يا ريسمان از صفحه چرخ سفالگري جدا شده؛ در ظروف دهانه گشاد، پوشش گلي در خارج آنها نيز به كار رفته است. از نظر شكل، ظروف
كوچكتر كه پوسته نازكي دارند و به پوست تخم مرغي معروفند در اين دوره بسيار متداول است و تا آخر دوره ساساني همچنان ديده مي شود.
لبه هاي عمودي و مقعر در پياله ها و بشقابهاي گود، از مشخصه هاي سفال اين دوره است . ساخت كوزه ها و آبخوريهاي آبريزدار در پايان
دوره مياني شروع مي شود . نقش قالبي برگ نخل گرچه از دوره اوليه كمي ديده شده ولي در دوره ميانه شاخص شناسايي نقش سفال دوره
اشكاني است. نقش دواير متحدالمركز ، نقش صليب با نقطه هايي روي بازوهاي صليب و نقش چرخ مختص دوره ميانه است . نوع ديگري از
سفالهاي اين دوره معروف به سفال جلينگي است كه به تعداد كم در لايه هاي شوش به دست آمده و حايگزين سفال منقوش دوران اوليه شده
است. اين سفالها به شكل كاسه هايي با لبه ضخيم و مايل به خارج است كه در زير لبه با چند سيار افقي كندة سطحي و كم عمق تزيين شده
است. با توجه به اينكه اين نوع سفال فقط در مناطق غرب ايران ديده مي شود، به نظر مي رسد ابداع و ابتكار بومي اين منطقه است.
سفال لعابدار دوره اشكاني در دوره مياني نسبت به دوره قبل با دقت شيشه اي ساخته شده و به توليد انبوه رسيده است سطح لعاب شفافتر، چسبنده تر و
حالت شيشه اي آن بيشتر و يكنواخت است . لعابهاي مات معمولا ترك خورده و صدف گرفته اند. رنگ لعابها سفيد عاجي- شيري، خاكستري
روشن، سبز، سبز مايل به زرد روشن، قهوهاي روشن، فيروزه اي ، آبي روشن، لاجوردي و سبز شيشه اي است و چنين استنباط ميشود كه دوره
ميانه از لحاظ انواع رنگها و طيفهاي مختلف آن غني و متنوع بوده است، به طوري كه مي توان اين عامل را شاخص تاريخگذاري سفال اين
دوره محسوب كرد. قمقمه هايي در اين دوره با شانه زاويه قائمه ساخته شده و با لعاب پوشش داده شده است . تزيين سفالهاي لعابدار اين دوره
با دسته هاي طنابي پيچيده و تزيينات دگمه اي و برجستگيهاي نوك تيز و نقوش كنده زيگزاگ يا نقوش برجسته متداول است.
ج) دوره سوم يا متاخر: سفالهاي معمولي اين دوره شبيه دوره مياني است و شكل آنها به صورت پياله هاي كمي گود ( پوست تخم مرغي )
و كوزه هاي آبريزدار ( تنگ آبخوري) و كوزه هايي با دو دسته شبيه آمفوراهاي دوره هخامنشي است كه ويژه جنوب غربي ايران بوده است. از
ويژگيهاي اين نوع سفال پستي و بلندي و شيار دار بودن بدنه آنهاست كه در قسمت پايين به طرح بدنه كشتي زاويه دار است. كوزه ها و
تنگهاي گردن باريك و كوتاه نسبتا بلند و زنگي شكل كه در حد فاصل شكم و پايه برآمدگي مختصر يا زاويه دارند، آمفورهاي داراي بدنه
چهارگوش روي پايه حلقه اي و مدور خاص دوره متاخر است. بيشترين سفالهاي دوره اشكاني در شهر شاهي و آپاداناي شوش به دست آمده و
امكان مطالعه دقيق روي سفالهاي مكشوفه اين دو مكان، بيش از هر جاي ديگر است.
ادامه نقشهاي قالبي، برگ نخل ( پالمت ) همچنين نقوش صليبي در يك دايره با نقوش مدور در ميان بازوهاي صليب و دواير متحدالمركز در
اين دوره كماكان ديده شده و به طور كلي در تمام دوره اشكاني متداول بود هاست. سفال لعابدار در اين دوره بيشتر توليده شده و عطردانها و
تنگهاي لعابدار سبز تيره و شيشه اي نزديك به شفاف در اين دوره به دست آمده . پياله هاي زاويه دار با طرح بدنه كشتي يا كشكولي از اشكال
متداول سفال در اين دوره بوده است و عموما ظروف اين دوره لبه برگشتي دارند . ظروف بزرگ، كاسه و تغار و سه پايه كوچك شبيه كف
صدف، كوزه هاي نسبتا بلند و گردن باريك و كوزه هاي آبخوري با دو دسته متعلق به اين دوره است. عطردانهاي دوره متاخر با طرح شاخص
بدنه كشيده و بلند و ديوار ضخيم در كاوشهاي بيشاپور به دست آمده و از نمونه هاي بسيار متداول اين دوره است. همچنين تنگهاي داراي لوله
با آويز فشرده در كنار لبه. تعداد زيادي قمقمه و آمفوراهاي شبيه نوع شرقي ( منظور شرق يونان است ) كه در سوريه و بين النهرين نيز ساخته
مي شد به اين دوره تعلق دارد. همچنين كوزه هاي دسته طنابي پيچيده منتهي يا كنده و نقوش فلسي برجسته از تزيينات متداول اين دوره
است . در مجموع مي توان نتيجه گيري كرد كه سفالهاي هر سه دوره در جنوب غرب ايران در اوايل دوره تحت تاثير سفالگري يوناني و بين
النهرين و سوريه بوده است و در شكل طرح بشقابها و كاسه هاي دوره اشكاني اين امر را مي توان ديد. در حالي كه تاثيرات درشرق ايران كمتر
است.
2. سفالهاي اشكاني در منطقه غرب ايران
سفال اين منطقه در آذربايجان، كردستان، كرمانشاه، همدان، لرستان، پيشكوه و بخش وسيعي از استان مركزي در مكانهاي: تپه نوشيجان ( 60
كيلومتري جنوب همدان )، گورستان اشكاني همدان، كنگاور ( بين همدان و كرمانشاهان ) ، بيستون، طاق بستان، قلعه يزد گرد ( در 10
كيلومتري شمال شرق پل ذهاب )، تخت سليمان ( 30 كيلومتري شامل تكاب در آذربايجان غربي )، قلعه ضحاك ( نزديك فسا در استان
فارس )، يا نيق تپه ( شرق اروميه)، حسنلو، چشمه علي ري، خورهه و محلات شناسايي شده است. سفال منقوش در هر سه دوره هنوز نقشهاي
دالبر آويزان و نقشهاي مثلث هاشورزده آويزان دارد و نيز نوعي تزيين كه بيشتر در منطقه اردبيل ديده شده و به سبك اردبيل معروف است.
نقش دالبرهاي آويزان و مثلثهاي هاشورزده به طور گسترده در مركز ايران از جمله همدان، اراك و همچنين در كرمانشاه و خرم آباد نيز ديده
شده است و مراكز مختلف و متنوعي را براي ساخت اين سفالها اسم برده اند از جمله جنوب ايران و خوزستان و فارس. به طور كلي منطقه
شمالي، كردستان مركزي و شمالي و آذربايجان جنوبي را مي توان جايگاه اين نوع سفال دانست.
در مورد سبك متداول و معروف اردبيل بايد اشاره كرد كه تزيين در اين نوع سفال شامل مثلثهاي هاشورزده است كه تنها در لبه پياله و كاسه
به كار مي رفته است. قمقمه هايي سفالي در اين منطقه از قبور كنگاور به دست آمده كه داراي دو دسته است. پياله هايي با بدنه زاويه دار،
طرح بدنه كشتي، لبه مستقيم يا ديده مي شود، تداوم شكل و فرم مشخص آشوري هخامنشي است.
سفال جلينگي كه همان سفال داراي لبه ضخيم برگشته به سمت خارج است با خميري كه از داخل و خارج دو رنگ به نظر مي ر سد، در
منطقه جغرافيايي وسيعي پراكنده است، از جمله در خورهه، تپه نوشيجان ملاير، همدان، بروجرد، تپه ازنا، نور آباد و تپه مصلا، دره هاي اسد آباد
، كنگاور ، صحنه ، گودين تپه ، كنگاور ، بيستون، دره هليلان، ماهيدشت، خدود شاه آباد ، كردستان مركزي، تخت سليمان، گوچر قلعه و قلعه
ضحاك. ساير انواع سفالهاي اين منطقه شامل ظروف پخت، ديزيها و قمقمه هاي مسافرتي با تزيينات كنده است نوع دوره متاخر اشكاني را
مي توان در قلعه يزدگرد مشاهده كرد. سفالهاي لعابدار اين منطقه با لعاب سبز شيشه اي مايل به زرد بيشتر در كاوشهاي همدان به دست آمده
است. اين ظروف به شكل بشقابهاي تقريبا تخت به نام بشقاب ماهي و پياله هايي با تزيين كنده و كاسه هاي بدنه كشتي ، كوزه و تنگ است
و از عطر دانهايي كه خاص سوريه و بين النهرين و جنوب غرب ايران است در اين منطقه اثري به چشم نمي خورد. در مجموع سفالهاي به
دست آمده از حفريات كنگاور را مي توان منشا تاريخ گذاري و مقايسه سفال دوره اشكاني در منطقه غرب قرار داد .
رواج سفال لعابدار احتمالا از نيمه اول تا سده دوم پيش از ميلاد شروع مي شود؛ زيرا قبل از آن لعاب ساخته نمي شده است بجز چند مورد
استثنا در بين النهرين شمالي، غرب و جنوب ايران كه چند تكه سفال لعابدار به دست آمده است مانند سفال مكشوفه از زيويه كه به عقيده
صاحب نظران اين نوع سفالها وارداتي است. بايد خاطر نشان كرد كه در طول دوره اشكاني و ساساني سفال لعابدار در شمال ايران ديده نشده و
مناطق باستاني خورهه و وي حد شرقي گسترش سفال لعابدار است كه درطول دوره اشكاني به طور گسترده توليد بومي سفال لعابدار درآنها
رواج داشته است. مشاهده لعاب سبز مايل به آبي در اواخر اين دوره مخصوص روي تابوتهاي سفالي بيانگر تحولي در امر لعاب كاري اين دوره
محسوب مي گردد.
3. سفال دوره اشكاني در منطقه شمال غرب ايران
اطلاعات مربوط به سفالهاي دوره اشكاني در منطقه شمال غرب ايران در مناطقي از بسطام آذربايجان و خوي به دست آمده است . بيشتر اين
سفالها در گورهاي منطقه به دست آمده و طرح آنها بسيار ساده و شامل پياله، كوزه، آبخوري دسته دار به رنگ قهوه اي تيره مايل به سياه يا
قرمز است كه سطح آن با دست پرداخت شده است. پياله ها عموما بدنه و ديواره محدب و لبه ساده دارند و ظروف با طرح بدنه كشتي با گردن
گشاد و مقعر و لبه ناوداني آبريز دار است و روي سطح بدنه پوشش گلي سياه براق و صيقلي ديده مي شود.
4. سفالهاي به دست آمده در منطقه آذربايجان شرقي
اطلاعات مربوط به اين سفالها در مناطقي از اردبيل و اطراف آن، مشكين شهر، يانيق تپه و منطقه گرمي به دست آمده است. سفالهاي منقوش
دوره اشكاني منطقه آذربايجان بيشتر به سبك اردبيل معروف است و عموما شامل بشقابها و كوزه هاي دسته دار است با مثلثهاي روبه بالا و
هاشورزده و نقش دالبرها، با دسته تزييني و آبريز فشرده كه ظرف گاهي به صورت دو قلو يا آبريزهايي به شكل سرقوچ است.
اين نوع ظروف از تمدن شمال غرب ايان و ماوراء قفقاز كه در حاشيه رود كورا متداول بوده الهام گرفته شده و دامنه آن در منطقه باستاني
شمال درياچه خزر و شمال خراسان بزرگ يا عشق آباد و نسا گسترش داشته است.
از مهمترين سفالهاي مكشوفه تاريخگذاري شده در آذربايجان شرقي خمره هاي بزرگ تدفين بابدنه اي كشيده و دهانه باز است كه برجستگي
پيچي يا طنابي شكل به طور افقي بدنه خمره را تزيين كرده است . تدفين در دوره اشكاني معمولا در قبور بوده و فضايي را با سنگ لاشه ايجاد
نموده و با تخت سنگ مي پوشاندند؛ اين شكل قبور در آذربايجان شوروي نيز متداول بوده است. در اواسط اين دوره تدفين در خمره هاي
سفالي و سپس در اواخر دوره در تابوتهاي سفالي ساده و لعابدار مرسوم مي شود . نوع خمره هاي تابوتي در مناطق مختلف از لحاظ رنگ و
تزيينات برجسته متفاوت است؛ در منطقه شمال غرب وآذربايجان، به سبك خمره هاي تدفين مكشوفه از منطقه گرمي ساخته شده، در حالي
كه بسياري از نقاط ديگر غرب خمره هاي بدنه تخم مرغي بدون كف با دهانه گشاد و لبه برگشته كه با نقش برجسته و انگشتي طناب پيچيده
يا رنجيري به طور افقي بر بدنه آنها ايجاد شده است، ديده مي شود.
تنوع شكل ظروف دوره اشكاني در منطقه آذربايجان بسيار اهميت دارد و بررسي سفالهاي مكشوفه در اين منطقه چه در مورد سفالهاي معمولي،
ساده و نقش و چه سفالهاي لعابدار به اين شكلها بايد توجه كرد.
طرحهاي ساده گلداني ، فنجانهاي دسته دار، آبخوريهاي دسته دار، پيه سوزها يا چراغهاي لوله افقي، كوزه ها يا تنگهاي ته قيفي و قمقمه هاي
كتابي و مدور از اشكال متداول سفال دوره هاي متاخر اشكاني است. در اواخر دوره اشكاني ساغر سفالي معروف به ريتون كه متشكل از كوزه
ها و يا آبخوريهاي دسته داراست ديده مي شود كه به طرز زيبا و ماهرانه اي لوله آنها به شكل سرحيواناتي نظير قوچ، شتر، بز و گاو، درآمده و
مجموعة آن در حفريان علمي منطقه گرمي قابل توجه است.
5. منطقه شمال ايران
اطلاعات مربوط به سفال دوره اشكاني درمنطقه شمال ايران از محوطه هاي تاريخي شيمان ( نزديك شهر رودبار و در 80 كيلومتري جنوب
رشت)، شاه پير ( در ساحل شرقي سفيدرود درمنطقه حليمه جان شمال رودبار )، جوبن ( دهكده اي در رستم آبد 5 كيلومتري شهر رودبار )،
2 كيلومتري شمال شرق ديلمان ) ، خرم رود ( 6 كيلومتري شرق ديلمان ) قلعه / حسني محله ( 35 كيلومتري جنوب رودبار )، نوروز محله ( 5
كوتي ( در اشكور منطقه از ديلمان ) به دست آمده است. از ويژگيهاي سفال دوره اشكاني منطقه شمال ايران در اوايل اين دوره وجود نوعي
سفال صيقلي براق است كه داراي رنگ خاكستري مايل به قرمز يا خاكستري مايل به سبز است كه خوب صيقل و پرداخت شده است. نقوش
داغدار مانند خطوط متقاطع و شبكه هاي تار عنكبوتي نيز روي اين سفال ديده مي شود. اين نوع سفال كاملا شبيه سفالهاي دوره هخامنشي
است كه فقط از لحاظ رنگ متفاوت است؛ زيرا پخت سفال دوره اشكاني كاملتر شده و از ظرافت قابل توجهي برخوردار است. شكل اين ظروف
متنوع و اغلب شامل كاسه هاي ته گود و كاسه هاي ته گرد با دسته افقي در قسمت پايين يا كاسه هاي داراي سه پايه و آبخوريها و فنجانهاي
داراي لوله و آبريز از متداولترين نوع ظروف صيقلي شمال ايران است. فنجانهاي ته قيفي پايه دگمه اي ، ته گرد بدنه كروي داراي دو دسته و
ظروف دوكي شكل و قيفي شكل وارونه و كوزه هاي دهانه تنگ از اشكال متداول ظروف صيقلي اوايل دوره اشكاني است كه در اواخر دوره
ظرافت و طراحي آنها پخته تر و سه پايه آنها كاملا بلندتر است و نقوش كنده افقي و عمودي بر بدنه آنها ديده مي شود.
6. شمال شرق ايران
سفال دوره اشكاني در اين منطقه در محوطه هاي باستاني شرق تهران، تپه كوهان ( واقع در دماوند )، دامغان، گنبدقابوس، قومس، تورنگ تپه
( در 17 كيلومتري شمال شرق كرمان )، يارم تپه ( در 9 كيلومتري جنوب گنبد قابوس )، تپه ناريشان ( درسه كيلومتري شمال شرق دامغان )،
منطقه گرگان مطالعه و بررسي شده است شمال شرق ايران به دليل تشكيل هسته هاي اوليه حكومت اشكانيان و خالص بودن و نفوذ ناپذيري
هنر سفالگري اين دوره در آنجا اهميت خاص دارد. ريتونها يا ساغرهاي سفالين مكشوفه از نسا كه الهام بخش سفالهاي به دست آمده از ناحيه
دماوند است و كشف اين ريتونها با سكه هاي دوره اشكاني در مقابر اين دوره، معيار محرزو قابل استنادي براي مقايسه و تاريخگذاري است.
اين ساغرها منتهي به سر بزكوهي با ريش و شاخهاي بلند است كه حالت زانو زده دارد و سرآن برجسته بوده و با مهارت به بدنه شاخي شكل
ظرف افزوده شده است؛ دريكي از آنها بر گردن حيوان چهار سوراخ ديده مي شود كه شايد در همان زمان قصد ترميم آن را داشته اند. شكل
كلي اين ظروف تداوم فرهنگ ساغر سازي دوره هخامنشي را نشان مي دهد. ساغر ديگري درمسجد سليمان به دست آمده كه مربوط به دوره
هاي اوليه عصر اشكاني است. ظروف قمقمه اي شكل شمال شرق ايران كه بيشتر از قومس به دست آمده با پوشش گلي قرمز رنگ قهوه اي
تيره يا سياه، كه اغلب به آساني ورقه شده و كنده مي شود، پوشيده شده است. سفالهاي معمولي به شكل كاسه و پياله دسته دار قدحهايي به
شكل بدنه كشتي است. آبخوريهاي شبيه استكانهاي ته گرد و كف مسطح امروزي با دسته عمودي و ديزيهاي دهانه گشاد داراي دو دسته و
كوزه هاي بسيار شكيل و متناسب از اين دوره شناسايي شده است.
سفال خاكستري و سياه كه از هزاره سوم در سراسر ايران به طور گسترده جايگزين سفالهاي منقوش با نقش سياه روي زمينه قرمز يا قهوه اي
مايل به سياه روي زمينه نخودي شده بود، در دوره اشكاني در منطقه شمال شرق ايران هنوز كم و بيش يافت مي شود و در كاوشهاي انجام
شده در اين منطقه در يارم تپه و قومس اين نوع سفالها به دست آمده است. سفالهاي قرمز يا قهوه اي براق و صيقل يافته در اشكال متنوع و
ساده و داراي آبريز كه نشان دهنده تداوم سفالهاي تمدن حصار در طول هزاره دوم و هزاره اول است در دوره اشكاني در شمال شرق ايران
مشاهده مي گردد . شاخصترين ويژگي سفال دوره اشكاني در شمال شرقي دسته هايي است كه به شكل حيوان ساخته شده است. سابقه اين
تكنيك به عصر آهن مي رسد و اوج آن در هزاره اول در مناطقي مثل حسنلو، سپس در دوره هخامنشي است و بعدها در سفالهاي سبك اردبيل
در دوره اشكاني تداوم يافته است، شايد منشا اصلي اين نوع دسته ها در اصل از آسياي مركزي بوده كه در منطقه سيردريا، تاشكند، تركمنستان
و قفقاز و اطراف درياچه آرال و درياچه وان مي توان نمونه هاي آن را جستجو كرد.
كاوشگران درشمال شرق ايران نوعي ديگر از سفال دوره اشكاني را شناسايي كرده اند كه وجه تمايز آن از سفال خاكستري هزاره اول كاملا
آشكار است. اين سفال كه درمنطقه گرگان به دست آمده به دليل تزيين شعله اي يا لكه هايي كه بر اثر نوعي شيوه حرارت در داخل كوره بر
بدنه ظرف ايجاد شده است به تزيين شعله اي يا سفالهاي لكه دار يا آوايي معروف شده است. شكل ظروف متنوع و بدنه سفال صاف و هموار و
صيقل يافته است؛ در حالي كه روي بدنه سفالهاي سبك اردبيل تزيينات شعله اي ديده نمي شود. مطالعات نشان مي دهد كه فقط در اين
منطقه به دليل انتخاب نوع سوخت و تغيير در تكنيك كوره ها و كنترل حرارت توانسته اند اين سبك را عرضه نمايند.
7. منطقه شرق ايران
سفال دوره اشكاني در اين منطقه از محوطه هاي كوه خواجه ( در 20 كيلومتري غرب زابل)، قلعه سام ( در 30 كيلومتري جنوب و جنوب شرق
زابل)، قلعه تپه در بخش سيستان و بلوچستان و جنوب خراسان به دست آمده و مبناي مقايسه و مطالعه سفال اشكاني در ساير محوطه هاي
باستاني اين حوزه است. ايتاليايي ها بيش از ساير گروهها در اين منطقه بررسي و كاوش كرده اند و برخلاف نظريات ابراز شده در مورد انتساب
سفالهاي اين مكانها به دوره هخامنشي، پروفسور توزي و سراتو بناهاي خشت و گلي كوه خواجه را متعلق به دوره اشاني مي دانند كه روي آن
آثار مربوط به دوره ساساني و اسلامي نيز مشاهده ميشود آثار قلعه سام در شرق زابل و قلعه تپه در شمال شرق زابل نيز به گونه اي به دوره
اشكاني تعلق دارد و سفالهاي مشخص اين منطقه، معروف به سفال شياردار سيستان، شامل سفال منقوش و سفال با تزيين شياري صيقلي
است.
ظروف به شكل كاسه هاي ته گود مخروطي و قدح و خمره هاي دهانه گشاد كم عمق است.
سفال منقوش دوره تاريخي سيستان كه مختص دوره اشكاني است، با رنگهاي قرمز ، قهوه اي مايل به قرمز روي لبه يا قسمت بالاي بدنه
تزيين شده و خمره ها و كوزه هاي گردن كوتاه دهانه گشاد با بدنه و شكم مدور نوع شاخص سفال اين قسمت ايران است كه احتمالا در تمام
طول دوره اشكاني كاربرد داشته است. نقشها شامل نوارهاي عمودي و افقي و خطوط موازي افقي، مثلثهاي متقابل ومثلثهايي است كه از
تركيب خطوط متقاطع و صليبي بوجود آمده و اغلب ضخيم است. نقطه ها، خطوط دالبري مواج ، نقوش صليبي كه در هر چها ر بازو يك دايره
نقطه اي شكل دارد و نقش تيغ يا خار ماهي و گياهان به شيوه استيليزه در اطراف لبه داخلي و خارجي با يك نوار افقي مشخص شده است.
در يك جمع بندي مي توان گفت سفالهاي ويژه شرق ايران در دوره اشكاني به لحاظ موقعيت جغرافيايي و تاثير از تمدنهاي همجوار شباهت
زيادي به سفالهاي افغانستان دارد كه در كاوشهاي قندهار شناسايي شده است. سفالهاي با نقوش موازي و شيار دار قرمز مايل به قهوه اي با
تزيين شيارهاي صيقلي و مشابه به دست آمده در شمال غرب پاكستان با سفالهاي شرق ايران قابل مقايسه است.
8. منطقه جنوب شرق ايران و منطقه ساحلي
سفال اين منطقه در محوطه هاي باستاني قنوج( در 50 كيلومتري جنوب بمپور)، هزار مردي( در 50 كيلومتري غرب قنوح) ، دامب كوه ( شمال
شرق چاه بهار)، تپه تحيي( جنوبشرق كرمان)، بوشهر، بندرعباس و ميناب شناسايي و بررسي شده است. اين سفالها معمولا منقوش بوده و
گاهي يك رنگ يا دو رنگ و از لحاظ تكنيك ساخت از ظرافت قابل توجهي برخوردار است. بدنه سفال با پوشش لعاب گلي بژو نقشهاي سياه
ويا قرمز تزيين شده كه لوزيها، خطوط زيگزاگ و نقشهاي خطي نردباني موضوع اين تزيينات است.
نامگذاري كرده اند، نوعي سفال منقوش است كه علاوه بر نقوش هندسي « لوندوي » دومين گروه سفال اين منطقه كه كاوشگران آن را سفال
ياد شده، نقوش حيوانات از جمله اسب و بزكوهي بر آنها ديده مي شود. اين گونه سفال در تمام موارد مشخصه غرب پاكستان است و بيشتر
محققان آن را با سفال هزاره دوم اشتباه كرده اند . دقت تاريخگذاري اين سفالها در تپه يحيي بيش از هر جاي ديگر است . سومين گروه
سفالهاي شناسايي شده، سفال نارنجي ظريف منقوش است با سطحي صاف و صيقلي شامل جامها و ساغرهاي بلند با پستي و بلندي روي بدنه
آنها كه در كرانه هاي خليج فارس ديده شده است و به نظر محققان منشا هندي دارند. در مجموع سفال دوره اشكاني مكشوف در اين منطقه و
سفال منقوش و ظريف يك رنگ و يا دو رنگ سيستان و بلوچستان و جيرفت متعلق به دوره اشكاني تا پايان سده اول پيش از ميلاد و نوع
متعلق به سده اول پيش از ميلاد تا نيمه سده سوم ميلادي سفالهاي نارنجي منقوش و ظريف در كرانه هاي ساحلي « لوندو » ديگر آن به نام
خليج فارسي را بايد متعلق به سده اول تا سده چهارم ميلادي دانست.
9. سفالهاي جنوب ايران از دوره اشكاني
سفالهاي اين منطقه در محوطه هاي باستاني قلعه ضحاك، قصر ابونصر( 6 كيلومتري شرق شيراز)، تل مليان ( دراستان فارس)، پاسارگاد ( 6
كيلومتري جنوب تخت جمشيد)، تنگ بلاغي( اطراف پاسارگاد)، نور آباد ( 40 كيلومتري شمال شهر نيشابور) بررسي و شناسايي شده است. دراين
منطقه سه نوع سفال معمولي، منقوش و لعابدار به دست آمده است كه عموماً به سده هاي پيش از ميلاد تعلق دارد و ويژگي خاصي كه وجه تمايز و
شناخت بومي آنها ديده نشده است.



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 10:39am
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
چند نمونه از ســـــفالهای اشـــــــکانی


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 11:12am
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
نمونه سفال شکسته دوران اشــــکانی


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 12:39pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای

تاریخ عضویت: چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 - 10:09pm
پست: 291
پاسخ با نقل قول
خیلی ممنون دوست عزیز


جمعه 29 شهریور1392 - 1:25pm
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
merlin نوشته است:
خیلی ممنون دوست عزیز


خواهش میکنم دوست خوبم



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 1:39pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای

تاریخ عضویت: پنج شنبه 6 تیر1392 - 9:30pm
پست: 228
پاسخ با نقل قول
سلام با تشکر از مطالب خوبتون کسی از کفندوز یا میل کفن که با توجه به این که در بعضی از قبرها تنها شی فلزی هستندو در یافتن قبرها توسط فلزیاب نقش مهمی داره اطلاعاتی داره؟ بگید مال چه دوره ای و چه ایینی هستند؟



سکه یابی
https://telegram.me/sekeyabi


جمعه 29 شهریور1392 - 7:03pm
استادیار
استادیار
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: چهارشنبه 8 خرداد1392 - 2:22pm
پست: 248
محل اقامت: ایران
پاسخ با نقل قول
jegvar نوشته است:
سلام با تشکر از مطالب خوبتون کسی از کفندوز یا میل کفن که با توجه به این که در بعضی از قبرها تنها شی فلزی هستندو در یافتن قبرها توسط فلزیاب نقش مهمی داره اطلاعاتی داره؟ بگید مال چه دوره ای و چه ایینی هستند؟


خواهش ميکنم دوست خوبم

اوني که شما مي فرماييد کفندوز يا ميل کفن نيست اصلا ما همچين چيزي ندارم فقط يه اشتباه عاميانه است

اون ميله ها پين قبا هستند و مربوط به عصر آهن

در اون زمان بالا پوشي مثل قبا داشتن که بوسيله(پین قبا) قبا رو از دو طرف نگه مي داشت

قدمتشون هم نزديک 3 هزار سال ميشه

اينم نمونه اشه


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت


جمعه 29 شهریور1392 - 11:08pm
نمایش پست ها از آخر به اول:  مرتب سازی بر اساس  
پاسخ به موضوع   [ 98 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4 , 5 , 6 ... 10  بعدی

چه کسی آنلاین است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر عضو شده ای موجود نیست. و 17 مهمان


در این انجمن نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
در این انجمن نمی توانید به موضوعات پاسخ دهید
در این انجمن نمی توانید پست خود را ویرایش کنید
در این انجمن نمی توانید پست های خود را حذف کنید
در این انجمن نمی توانید پیوست ارسال کنید

انجمن و سایت تخصصی فلزیاب و ردیاب با حضور اساتید مجرب - طراحی و ساخت و خرید و فروش مدارات الکترونیک و کیت و نقشه مدار دستگاههای پر قدرت فلز یاب و رد یاب با قیمت مناسب - دستگاه گنج یاب و دفینه یاب و گنجیاب جهت جستجوی طلا - بهترین و قویترین طلایاب و سیستم تصویری و فلزیاب پالسی و توباکس - آموزش اپراتوری ردیاب - best site / forum for metal detector (PI, VLF, Two Box, ...) , lrl , felezyab , felez yab systems to find treasure