جناب کانی بعد مرگ هیچ خبری نیست خودت رو گرفتار این افکار پوچ نکن بجایی نمیرسی همونطور که هزاران ساله افرادی که برای بعد مرگ قصه بافی کردن والان مادریم داستانهاشون رو نگاه میکنیم و فقط داستان برامون مونده حقیقت رو قبول کن ، می خوای زنده بشی که چه بشه بری توی بهشت خانوم بازی بکنی یا توی جهنم حسن کبابی راه بندازن ، اگه خانوم بازی چیز خوبیه چرا اینجا بد هست اگه شیر و شراب خوبه خوب اینجا که هم پاستور یزش هست هم بهترین شراب ، چرا ما انسانها برای خودمون توی این جهان شرایط وظوابطی قرار دادیم اما پیش خدا و توی بهشتش هیچ قانونی وجود نداره مثل خروس سر هر کسی می خوای میپری این خجالت اوره . بله ما کارمون بهتر از اون خدایی هست که بهشت داره چرا چون خدایی که من بهش اعتقاد دارم انسان رو افریده تا خود انسان بکمال برسه با همین قانونهایی که برای خودش وضع میکنه انسان امروز رو با 500 سال قبل مقایسه بکنی ، اینهایی که خدا رو اینطور ذلیل میبینن که نشسته روز شب بکار ما چشم دوخته که چکار میکنیم یا نیمکنیم اندر خم یک کوچه بن بست هستند و هنوزم نفهمیدن که این کوچه بن بست هست . خدا رو مثل یک انسان گنده به اندازه صد تا انسان روی هم نبین این چیزی که ادیان ابراهیمی بهش نگاه میکنن خدا نیست یک توهم هست خدای بزرگ احتیاجی به ما ها نداره ، متاسفانه گروهی که اینطور به خدا اعتقاد دارن همش طلبکارانه به همه وقایع نگاه میکنن اگه به کسی کمک کنن یا از خودش طلب میکنن یا از خدا ، اینجور اعتقاد اشتباه هست ، فقط می تونم به شما بگم که خداوند اونچیزی نیست که شما بهش فکر میکنی

درود
پاتریوت جان در جواب شما باید عرض کنم که یک انسان بد کردار پس از مرگ به مرتبه پایین تر از انسان سقوط نمیکنه و اینجاست که جهنم معنی پیدا میکنه و در جهنم دچارعذاب شده تا وقتی که اعمال نیک و بدش تقریبا هم اندازه شد دوباره در کالبد انسانی بدنیا می آید و ...
در مورد پیامبران مخصوصا پیامبر عزیزمان حضرت محمد(ص)و امامان باید بگم که این بزرگواران هیچ وقت این مراحل پر از رنج تناسخ را طی نمیکنند و اصطلاحا به آنها خدا انسان گفته میشود .این عزیزان از همان ابتدای امر انسان کامل بوده اند و نیازی به تناسخ ندارند
در ضمن کسی arash99رو این دور و برا ندیده،الانه که رو سرمون خراب بشه (شوخی)

سلام دوستان عزیز من نظر خودمو دارم به هیچ وجه هم حرف هیچ کدام از شما عزیزان را رد نمیکنم. خلاصه عقاید خودمو میگم , چون اونچه تو دلم هست به زبانم نمیاد,روح بعد مرگ از تن جدا میشه و به سمت خانه اصلیش میره تی این مسیر از بدو تولد تا لحظه مرگ هر کاری کرده رو تجربه میکنه اگه کسی رو خوشحال کرده در جایگاه اون شخص قرار میگیره و لذت خوشحال شدن اون طرف رو خودش میچشه و اگر هم باعث رنجش کسی شده اون رنجش را هم تجربه میکنه ( یه مثال میزنم شاید مساله روشن بشه , مثال: مثلا شما تو بچگی ظلمی به بچه ای کرده اید اون بچه درد و رنجی زیاد کشیده و این باعث شده که تو سریخور بشه و نتونسته تو زندگیش آدم موفقی بشه چون احساساتش شکسته و این عدم موفقیت تو زندگیش باعث شده زن وبچه این طرف هم از زندگیشان زجر بکشند . حال کسی که باعث شده این آقا یه همچین زندگی داشته باشه باید در جایگاه تمام کسانی که زندگیشان با این آقا مرتبت هست قرار بگیره) طی این مسیر روح کامل میشه و با خدا یکی میشه و در اونجا به آرامش میرسه , این همه پیامبر و کتاب و ... آمده که به من و تو بگه بعد مرگ که جایگاه تو پیش منه اگه میخای تو این دنیایی که زندگی میکنی هم آرامش داشته باشی نماز بخان روزه بگیر دست یتیمی بگیر پیرزنی از خیابان رد کن ...تا اینجا هم آرامش داشته باشی.

جناب کانی بعد مرگ هیچ خبری نیست خودت رو گرفتار این افکار پوچ نکن بجایی نمیرسی همونطور که هزاران ساله افرادی که برای بعد مرگ قصه بافی کردن والان مادریم داستانهاشون رو نگاه میکنیم و فقط داستان برامون مونده حقیقت رو قبول کن ، می خوای زنده بشی که چه بشه بری توی بهشت خانوم بازی بکنی یا توی جهنم حسن کبابی راه بندازن ، اگه خانوم بازی چیز خوبیه چرا اینجا بد هست اگه شیر و شراب خوبه خوب اینجا که هم پاستور یزش هست هم بهترین شراب ، چرا ما انسانها برای خودمون توی این جهان شرایط وظوابطی قرار دادیم اما پیش خدا و توی بهشتش هیچ قانونی وجود نداره مثل خروس سر هر کسی می خوای میپری این خجالت اوره . بله ما کارمون بهتر از اون خدایی هست که بهشت داره چرا چون خدایی که من بهش اعتقاد دارم انسان رو افریده تا خود انسان بکمال برسه با همین قانونهایی که برای خودش وضع میکنه انسان امروز رو با 500 سال قبل مقایسه بکنی ، اینهایی که خدا رو اینطور ذلیل میبینن که نشسته روز شب بکار ما چشم دوخته که چکار میکنیم یا نیمکنیم اندر خم یک کوچه بن بست هستند و هنوزم نفهمیدن که این کوچه بن بست هست . خدا رو مثل یک انسان گنده به اندازه صد تا انسان روی هم نبین این چیزی که ادیان ابراهیمی بهش نگاه میکنن خدا نیست یک توهم هست خدای بزرگ احتیاجی به ما ها نداره ، متاسفانه گروهی که اینطور به خدا اعتقاد دارن همش طلبکارانه به همه وقایع نگاه میکنن اگه به کسی کمک کنن یا از خودش طلب میکنن یا از خدا ، اینجور اعتقاد اشتباه هست ، فقط می تونم به شما بگم که خداوند اونچیزی نیست که شما بهش فکر میکنی

درود بر شما
سه نظریه در مورد روح وجود داره یکی اینکه روح انسان بعد از مردن جسم با اون می میره و دومی اینکه روح به بهشت و جهنم یا دوزخ میرود و سومی اینکه بستگی به کردار فرد ی روح در بدن یه حیوان پست تر وارد میشه یا اینکه به انسانی بالاتر وارد میشه که میشه نتایج اون را به وضوح در نسل های بعدی دید و عملا شخصیتی که شاید چند سال پیش مرده از طریق توارث زنتیک شاید 90 درصد روحیات فرد مرده قبل از خودش را به ارث ببرد .به نظر من زنتیک حرف اول و اخر را در شخصیت فرد میزنه و چه بسا گاهی که قلب یک ادم را توی سینه دیگری کار گذاشته اند به مرور زمان شخصیت شخص اهدائ کننده قلب در فرد گیرنده قلب بروز میکنه و حتی به جایگزینی شخصیت فرد اهداکننده می انجامد.پس زن یک بایگانی برای تمام کارکردهای جسمی و روحی هست که به مرور زمان و محیط در تکمبل شدن اون نقش داشته مطمعنا هر فردی که به دنیا میاد شخصیت اون شاید هزار سال پیش یه بار یا چند در قالب یک انسان قرار گرفته و متولد شده و دوباره مرده است .روح یک انرزی هست و چیزی که نه ماده باشد نه انرزی دیگر وجود ندارد حتی اگه اون خدا باشه.پس روح وجود دارد منتهی هنوز انسان نتونسته کامل اون را زیر سیطره خودش بیاره درسته که با مذهب شستشوی مغزی انجام میشه و عملا بانیان این کار فقط قصدشون استفاده از نیروی انسانها هست.عامل نرس در انسان باعث شده که انسان مذهب را به عنوان یه نجات ده در بغل بگیره حال اونکه مذهب و جهل خودشان محرک ترس هستند طبعا اگه ترس وجود نداشت نه خدا بود نه بهشت و چهنم نه مذهبی که به دروغ ناجی انسان خود را جا بزند

درود بر شما
سه نظریه در مورد روح وجود داره یکی اینکه روح انسان بعد از مردن جسم با اون می میره و دومی اینکه روح به بهشت و جهنم یا دوزخ میرود و سومی اینکه بستگی به کردار فرد ی روح در بدن یه حیوان پست تر وارد میشه یا اینکه به انسانی بالاتر وارد میشه که میشه نتایج اون را به وضوح در نسل های بعدی دید و عملا شخصیتی که شاید چند سال پیش مرده از طریق توارث زنتیک شاید 90 درصد روحیات فرد مرده قبل از خودش را به ارث ببرد .به نظر من زنتیک حرف اول و اخر را در شخصیت فرد میزنه و چه بسا گاهی که قلب یک ادم را توی سینه دیگری کار گذاشته اند به مرور زمان شخصیت شخص اهدائ کننده قلب در فرد گیرنده قلب بروز میکنه و حتی به جایگزینی شخصیت فرد اهداکننده می انجامد.پس زن یک بایگانی برای تمام کارکردهای جسمی و روحی هست که به مرور زمان و محیط در تکمبل شدن اون نقش داشته مطمعنا هر فردی که به دنیا میاد شخصیت اون شاید هزار سال پیش یه بار یا چند در قالب یک انسان قرار گرفته و متولد شده و دوباره مرده است .روح یک انرزی هست و چیزی که نه ماده باشد نه انرزی دیگر وجود ندارد حتی اگه اون خدا باشه.پس روح وجود دارد منتهی هنوز انسان نتونسته کامل اون را زیر سیطره خودش بیاره درسته که با مذهب شستشوی مغزی انجام میشه و عملا بانیان این کار فقط قصدشون استفاده از نیروی انسانها هست.عامل نرس در انسان باعث شده که انسان مذهب را به عنوان یه نجات ده در بغل بگیره حال اونکه مذهب و جهل خودشان محرک ترس هستند طبعا اگه ترس وجود نداشت نه خدا بود نه بهشت و چهنم نه مذهبی که به دروغ ناجی انسان خود را جا بزند