قابل توجه دوستان اگه خبر داشته باشین بنده دیروز راهی تهران شدم و به دنبال جمع اوری قطعه برای این توباکس و مدارات فوق محرمانه که بعدا اعلام میکنیم برای تعداد ده دستگاه از این توباکس من قطعه خریدم و فعلا موجوده هرکی دوست داشت میتونه سفارش بده و من ایشاالله شروع کنم به ساختن اونها اگه میبینین تو بعضی از پستها کم پاسخ میدم دلیل بر بی توجهی این حقیر نذارین استاد حمید تشریف دارن و پاسخ سئوالات شما رو خواهند داد .
دیروز که تهران رفته بودم قبلش با اقای زیکسل هماهنگ کردیم و چندین جا رفتیم واسه تهیه قطعات جاتون خالی خیلی خوش گذشت این اقای زیکسل خیلی پسر اقاییه و خوشتیپ هم هست
بنده خدا تا اخرین لحظه در کنارم بود تا حتی وارد مترو بشم بهم کمک کردند تا این قطعات رو که شامل سه نایلون بزرگ بودند و خیلی هم سنگین شده بودن کمک کردند و حتی اینقدر باهم دوست شده بودیم دوست نداشتیم باهم جدا بشیم 
الان ساعت سه و نیم صبحه که رسیدم خونه دیدم پاهام ورم کرده و زیر این انگشت شصت سمت راستم یه تاول بزرگ زده من احساس کرده بودم چرا نمیتونم دیگه راه برم نگو این اتفاق واسم افتاده بود
بس که راه رفتیم تو خیابانهای تهران باید تا شب تموم میشد این جمع اوری قطعات .بهرحال این هم خاطره ما با اقا زیکسل که خیلی مشتاق بودم ببینمش البته درستش اینه چرا ما نباید دوستان قدیمی رو ملاقات کنیم و از حال و احوال همدیگه باخبر نشیم و بهم انرژی مثبت ندیم من که از این ملاقات خوشحال شدم . با ارزوی موفقیت برای همه .
